نویسنده: عبدالرحمان احمدی




 

سرویس جایگزین

در حدود سال های 1340، حدود 13 سال بود که از زمان تأسیس رژیم غاصب اسرائیل گذشته بود. سرویس جاسوسی اسرائیل در این مقطع دارای چند ویژگی منحصر به فرد است:
1. پیشینه ی کارهای اطلاعاتی نه به زمان تأسیس رژیم غاصب، که به سال های پیش از آن برمی گردد. یهودیان در نقاط مختلف دنیا پراکنده بودند و بسیاری از این افراد در سازمان های اطلاعاتی کشورهای مختلف مشغول به کار بودند و در رده هایی بالا قرار داشتند که البته این سیر پس از حاکمیت رژیم غاصب ادامه داشته و دارد. در تاریخچه تشکیلات سازمان های جاسوسی دنیا، اسامی مختلفی از صهیونیست ها به چشم می خورد که نقش چشمگیر و اساسی در تصمیم گیری ها داشتند.
برای نمونه «پیتر رایت» که خود یکی از جاسوسان عالیرتبه انگلیسی است و با محافل مختلف سری ارتباط تنگاتنگی داشت، با عظمت، شکوه و حیرت قابل توجهی از یکی از صهیونیست ها در عالم جاسوسی چنین یاد می کند:
هالیس مرا با مردی به نام «ویکتور روتشیلد» آشنا کرد که برای پیشرفت کار سرویس و مدرن کردن آن، خدماتی بیش از حد انجام داد. «روتشیلد» در دوران جنگ در «ام. آی.5» خدمت کرده بود (او برای شرکت در عملیات خنثی سازی بمب، مدال «جورج» دریافت کرده بود) و با بسیاری از کارمندان رده بالا و بویژه «دیک وایت» دوستی عمیقی داشت. وی در زمان آشنایی با من، بخش تحقیقاتی شرکت نفتی «شل» را اداره می کرد و بیش از 30 آزمایشگاه مختلف را در سرتاسر جهان زیر کنترل خود داشت.
[...]
من شک دارم در زندگی با شخص دیگری که به اندازه «ویکتور روتشیلد» مرا تحت تأثیر قرار داده باشد برخورد کرده باشم. او یک دانشمند برجسته، عضو آکادمی سلطنتی، متخصص گیاه شناسی و جانورشناسی و یک کارشناس برجسته در مطالعات مربوط به شناخت ساختمان «اسپرماتوزوئید» بود. اما او خیلی بیشتر، بیش از یک دانشمند صرف بود. میزان تماسها و آشنایی او در سیاست، در امور اطلاعاتی، با بانکداران، با غیرنظامیان دولتی و با خارجیان شگفت انگیز بود. هیچ موضوعی در انگلیس وجود نداشت که از چشمان تیزبین او مخفی بماند.
«روتشیلد» نسبت به برنامه هایی که من برای مدرن سازی «ام. آی.5» در سر داشتم، شیفتگی نشان داد و پیشنهاداتی هم به من ارائه کرد. به زودی دریافتم که او علاقه ای مفرط به دنیای پر از دسیسه جاسوسی و عملیات مخفی دارد. (1)
[او] با استفاده از دوستی اش با شاه ایران و اداره برخی از عوامل جاسوسی در خاورمیانه که آن ها را برای «یک وایت» و به طور شخصی کنترل می کرد، مانند آقای «ریپورتر» که رل تعیین کننده ای در عملیات خاورمیانه ای «ام. آی.6» در سال های دهه 1950 [1329] داشت، روابط خود را با دستگاه اطلاعاتی انگلستان حفظ می کرد. (2)
به علت حضور یهودیان در تشکیلات اطلاعاتی کشورهای مختلف، سازمان اطلاعاتی اسرائیل محصول تجربیات افرادی می باشد که در زمینه ی فوق از تخصص بالایی برخوردار بوده اند.
2. سازمان اطلاعاتی اسرائیل بنا به ویژگی خاصی که در فوق به آن ها اشاره شد، دارای ارتباط تنگاتنگی با سرویس های مختلف جاسوسی بوده است. آنچنان که بعضی اوقات، رؤسای سرویس های دیگر را بیشتر می توان اسرائیلی خطاب کرد. برای نمونه می توان «جیمز انگلتون» معاون رئیس ضدجاسوسی سازمان «سیا» و روابط بسیار نزدیکش با موساد اشاره کرد. (3)
«جیمز انگلتون» کسی که از او به عنوان «قدرتمندترین و مرموزترین چهره سیا» و «سرجاسوس» (4) یاد می شود، در سال 1954 [1333] به ریاست ضدجاسوسی سیا رسید. وی پیش از آن به یکی از مهمترین پست های سیا دست یافته بود. او رابط رسمی سیا با تمام سرویس های اطلاعاتی کشورهای خارجی متحد آمریکا بود.
روابط نامبرده با اسرائیل، آن قدر نزدیک بود که از وی به عنوان «عامل اسرائیلی ها» (5) یاد می شد. اسرائیلی ها هم به پاس قدردانی از خدمات بیشمار انگلتون بنای یادبودی از او در سرزمین های اشغالی، برپا کرده اند:
پس از چند مایل پیشروی، جنگل و سبزه زارهای آن کم کم ناپدید می شوند. اما کمی دورتر به طرف شمال، و در جاده ای که در نهایت به بزرگراه اورشلیم- تل آویو می پیوندد، یک پلاک دیگر وجود دارد. نوشته روی آن به انگلیسی و عبری به این مضمون است: «جیمز جسون انگلتون. 1987-1917. به یاد یک دوست خوب.»
عین همین ستایش روی پلاکی کوبیده شده بر دیواری مشرف بر بخش قدیمی شهر اورشلیم نوشته شد و در سال های 1987 [1366] در حضور عده ای از مقامهای قدیمی و جدید اطلاعاتی اسرائیل پرده برداری گردید. آنان به افتخار یکی از همکاران خود در دنیای اطلاعات و کسی در آنجا گرد آمده بودند که حدود یک ربع قرن قدرتمندترین و مرموزترین چهره سیا بود.
انگلتون در بسیاری از رخدادهای عجیب و سری دنیای اطلاعات درگیر بود، اما اسرائیلی ها دوست دارند به صورتی از او یاد کنند که گویی به آنها نزدیکی ویژه ای داشته است. به همین دلیل است که برای تعظیم به مقام و خاطره اش بنای یادبود بپا کرده اند.
زمانی پیش، اینکه یک رئیس امور اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا این چنین مورد کرنش و احترام اسرائیلی ها قرار گیرد، امری غیرقابل درک به نظر می رسید، در واقع پذیرش این احترام از سوی رفقای وی در ایالات متحده نیز چندان قابل درک نبود. هنگامی که انگلتون برای نخستین بار به اسرائیل رفت، این دولت تازه تأسیس به هیچ عنوان یک متحد وفادار ایالات متحده در نظر گرفته نمی شد و بر عکس، اسرائیل ارتباطات ایدئولوژیک و سیاسی بسیار محکمی با اتحاد شوروی و سیستم آن داشت. (6)
در کتاب ارتباط خطرناک، فقط به بخش اندکی از روابط بسیار نزدیک انگلتون با سازمان های اطلاعاتی رژیم غاصب اشاره شده است:
جیمز جسون انگلتون در اکتبر 1951 [1320] اولین سفر خود را به اسرائیل آغاز کرد و این اولین دیدار از تعداد زیادی ملاقات بود که در دوران خدمتش با مقامات اسرائیلی در داخل اسرائیل داشت. او در تمام دوران کار برای سیا روابط اصلی آن با موساد بود و رابطه ای با آن ایجاد کرد که اسرائیلی ها اینک در بیشه خارج از اورشلیم با برپاداشتن یادبودی آن را گرامی می دارند. همانطور که از لوح یادبود او نیز هویداست، اظهارات احساساتی همتایان اسرائیلی این سرجاسوس پر است از احترام و توجه گرم و صمیمانه، تدی کالک در یکی از همین نوع اظهارات می گوید: «در زمانی که هیچکس چنین اعتقادی نداشت، جیم در وجود اسرائیل یک متحد حقیقی ایالات متحده یافته بود.» این امر که انگلتون برخی دوستی های نزدیک شخصی با اسرائیلی هایی مانند خود کالک و یا آموس مانور، مقام ارشد آژانس امنیت داخلی شین بت، برقرار ساخته بود. مسلماً حقیقت دارد. یکی از دوستان آمریکایی اش به یاد می آورد که وی چگونه «با اسرائیل جور بود. با لحنی که او از اسرائیل حرف می زد، حرفهایش را به [مجله طرفدار اسرائیل] نیور پابلیک [نیوز پابلیک] شبیه می ساخت.» (7)
3- سازمان های جاسوسی کشورهای مختلف، اهمیت ویژه و منحصر به فردی برای نیروهای اطلاعاتی اسرائیل قائل بودند و حتی در برخی موارد حفظ آنها را بر حفظ نیروهای خود ترجیح می دادند.
آخرین سفیر آمریکا در ایران، در روزهای آخر رژیم شاه، وقتی که از تقاضای نیروهای اسرائیلی در ایران، مطلع می شود، در اسرع وقت و قبل از هرکاری می کوشد که اسرائیلی ها را از ایران به نقطه ای امن منتقل کند:
در روز دوم یا سوم عملیات تخلیه همکار اسرائیلی من (8) که پس از اشغال محل نمایندگی سیاسی اسرائیل و تحویل آن به سازمان آزادی بخش فلسطین مخفی شده بود به من تلفن کرد و از من درخواست کمک برای خروج فوری خود و همکارانش را از ایران نمود. او گفت جمعاً سی و دو نفر هستند و به محض اینکه در یکی از هواپیماهای ما برای رفتن آنها جا باشد، حداکثر ظرف دو ساعت پس از تلفن من خود را به فرودگاه خواهند رساند. انجام این تقاضا برای من آسان نبود، زیرا می بایست به خاطر آنها برنامه ی از پیش تدوین شده مسافرت سی و دو نفر آمریکائیها را عقب بیاندازم ولی با در نظر گرفتن این واقعیت که خطری که آنها را تهدید می کند بزرگتر و جدی تر است تصمیم گرفتم این کار را با همه مشکلات آن انجام دهم. آنها را در یکی از نخستین پروازهای بعدی جا دادم ولی مشکلی که پیش آمد این بود که آنها به جای 32 نفر سی و سه نفر بودند و ظاهراً یا رئیس هیئت نمایندگی اسرائیل خود را به حساب نیاورده بود و یا من این اشتباه را کرده بودم. به هر حال این مشکل هم با انصراف داوطلبانه ی یکی از مسافران آمریکایی از مسافرت با این پرواز حل شد و اسرائیلیها به سلامت از ایران خارج شدند. با خروج این عده از ایران احساس راحتی عمیقی کردم و روز بعد هم پیام تشکر گرمی از موشه دایان وزیر خارجه وقت اسرائیل دریافت کردم. (9)
4- سرویس سازمان اطلاعاتی اسرائیل، با توجه به سوابق و عملکرد خود، اهمیت ویژه ای برای نفوذ و گسترش قدرت در سازمان های مختلف- خصوصاً سازمان های جاسوسی- قائل بود.
5- آموزش یکی از تخصص های مطلوب و چشم گیر سازمان اطلاعاتی اسرائیل بوده و هست. اسرائیل در امر راه اندازی، آموزش، سازماندهی و اداره ی سرویس های اطلاعاتی- امنیتی، تخصص ویژه ای دارد.
ویکتور استروفسکی به عنوان کسی که سال ها در موساد خدمت کرده است، معرفی می شود، در این زمینه می نویسد: (10)
البته ممکن است اسرائیل آشکارا در مورد این تخصص خود مباهات نکند، اما این کشور واحدهای مختلفی چون ساواک خونخوار ایران، نیروهای امنیتی کلمبیا، آرژانتین، آلمان غربی، آفریقای جنوبی، و چندین کشور دیگر آفریقایی و از جمله پلیس مخفی دیکتاتور سابق اوگاندا عیدی امین را آموزش داده است. علاوه بر آن اسرائیل پلیس مخفی مانوئل نوریگا را نیز که اخیراً سرنگون شد آموزش داده بود و در واقع نوریگا که شخصاً در اسرائیل آموزش دیده بود همیشه علامت چتربازان اسرائیل را در طرف راست یونیفورم نظامی اش (معمولاً این علامت در طرف چپ دوخته می شد) قرار می داد.
برای نشان دادن اینکه موساد تا چه حد با هر نوع برنامه ای سازگار است، کافی است اشاره کنیم نیروهای ویژه هر دو طرف درگیریهایی را که در حال حاضر در سریلانکا جریان دارد آموزش داده است: هم تامیلی ها، هم سینهالی ها، و هم هندیان برای آموزش دیدن به اسرائیل می آمدند. (11)
6. اسرائیل به دنبال متحدین و پوشش هایی مناسب جهت انجام عملیات اطلاعاتی خود در خاورمیانه و خصوصاً کشورهای اسلامی بود.
7. اسرائیل از توانایی فوق العاده ای در اجرای عملیات اطلاعاتی در خاورمیانه برخوردار بود:
سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل بسیار ورزیده بودند، تواناییهای عملیاتی فوق العاده ای در سراسر خاورمیانه داشتند. (12)
8. سازمان اطلاعاتی اسرائیل بخشی از «سرویس اطلاعاتی صهیونیست ها» و برخوردار از حمایت همه جانبه سرویس فوق بوده است.
هم زمان با تأسیس «آژانس تلگرافی یهود» در سال 1300 (1921 م)، به عنوان هسته اصلی تبلیغاتی «سازمان جهانی صهیونیست ها»، «سرویس اطلاعاتی صهیونیست ها» به عنوان سری ترین بخش صهیونیسم جهانی تأسیس شد: (13)
این سازمان به غایت سری بین المللی در سراسر جهان در پوشش نهادهایی به فعالیت خود ادامه داده و می دهد، از جمله در دهه 1970 [1349] در وین در پوشش سازمانی به نام «مرکز اطلاعات مستند» فعالیت داشته است. «سرویس اطلاعاتی صهیونیست ها» همانقدر با موساد متفاوت است که صهیونیسم جهانی با دولت اسرائیل. در واقع باید «سرویس اطلاعاتی صهیونیست ها» را شبکه ای جهانی و نامرئی دانست که بر فراز و در قلب مُعظم ترین سرویس های جاسوسی غرب (بویژه آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان) شبکه های خود را تنیده و مستقل از این سرویس ها خط مشی صهیونیسم جهانی را دنبال می کند. (14)
علاوه بر ویژگی های فوق، به چند نکته خاص نیز باید توجه کرد:
1. سالها پیش از حضور فردوست در ساواک و در سال های اولیه تأسیس سرویس مزبور، سازمان اطلاعاتی اسرائیل اعلام کرده بود از هرگونه مساعدتی مبنی بر آموزش ساواک فروگذار نخواهد کرد:
در تاریخ 24-25 مرداد 1339 (مطابق با 15-16 و 17 اوت 1960) کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل مرکب از آقایان آلموگ- رابکین- بابایی به نمایندگی از طرف اسرائیل و انصاری- عظیما- کاوه- علیخانی از طرف ایران تشکیل شد.
[...] کمیته مشترک به اتفاق آراء تصمیم گرفت پیشنهادات زیر را برای تصویب به رؤسای سرویسهای اطلاعاتی دو کشور تسلیم نماید.
[...] سرویس اسرائیل حاضر است برای تعلیم مأمورین سرویس ایران (به طور نظری و عملی) در صورت لزوم به نقاط دیگر جهان نیز کارشناسانی بفرستد.
2. سرویس های اطلاعاتی اسرائیل که از توانایی عملیاتی خاص در خاورمیانه برخوردار بودند، حاضر به هر گونه همکاری با ایران و جانشینِ سرویس های اطلاعاتی دیگر شدند:
سرویس های اطلاعاتی اسرائیل [...] می خواستند ایران را از خدماتی برخوردار سازند که سرویس های آمریکا و دیگر کشورها نمی خواستند یا نمی توانستند عرضه کنند و این، همکاری با اسرائیل را برای شاه بسیار جذاب ساخت. (15)
تمامی موارد فوق و برخی ویژگی های دیگر، موجب شد که آمریکا و انگلیس در یک توافق پنهانی، جای خود را به اسرائیل واگذار کنند. لذا سرویس اطلاعاتی- امنیتی این دو کشور، با شیوه ای غیرمستقیم و طی یک برنامه ریزی از پیش تعیین شده، سازمان اطلاعاتی ایران را به سمت اسرائیل سوق دادند.
خاطرات فردوست در این زمینه نیز خواندنی و راهگشاست:
مدتی پس از ورود به ساواک متوجه شدم که یکی از مسائل کوچکی که اداره کل سوم همیشه با آن دست به گریبان است، مسأله خط شناسی است. نامه هایی به دست می آمد که فردی با تغییر خط اصلی خود نوشته بود و تشخیص این که این خط متعلق به او نیست غیرممکن بود. ناصر مقدم (مدیرکل سوم) از من کمک خواست. دریافتم که در ساواک خط شناس وجود ندارد و مطلع شدم که شهربانی دارای چنین پرسنلی است. تماس گرفتم و معلوم شد که شهربانی فقط یک نفر را دارد که گویا متخصص خط شناسی است. با او تماس گرفته شد. از او پرسیدند که آیا شما خط شناس هستید؟ پاسخ داد: «بلی» سؤال شد: «از کجا یاد گرفته اید؟» گفت: «مرا در این پست گمارده اند و به طور تجربی بر اساس فکر خود خط شناسی می کنم!» البته ادعای ایشان زیاد هم بود. با رئیس مربوطه تماس گرفته شد و پرسیده شد که ادعای این خط شناس صحیح است؟ پاسخ داد: «خیر، همیشه اشتباه کرده و باعث گرفتاری و دردسر شده. [...] از شهربانی مأیوس شدم و به سراغ دادگستری رفتم. [...] تحقیق و معلوم شد که وضع او نیز کاملاً مشابه وضع «خط شناس» شهربانی است!
برایم مسجل شد که در ایران خط شناس وجود ندارد.
در آن زمان به دستور محمدرضا، سرتیپ علوی کیا رئیس نمایندگی ساواک در آلمان غربی بود و با پول بادآورده دوره بختیار کیف می کرد. با او تماس گرفتم و دستور دادم تحقیق کند که در کدام کشور اروپایی دانشکده ی «خط شناسی» وجود دارد. پس از تحقیق پاسخ داد که در شهر لوزان (سوئیس) یک دانشکده خط شناسی وجود دارد که تا دوره دکترا مدرک می دهد! تعجب کردم و گفتم: برنامه آن را از دانشکده اخذ و ارسال دارید! پس از دریافت مدارک معلوم شد که منظور خط شناسی باستانی است! از علوی کیا ناامید شدم و از رئیس MI-6 سفارت درخواست کمک کردم. پس از چند ماه معطلی گفت: در سازمان های ما چنین تخصصی وجود ندارد! باور نکردم و به سراغ رئیس «سیا» ی سفارت (تصور می کنم یاتسویچ بود) رفتم. ایشان نیز پس از مدتی معطلی پاسخ داد که چنین تخصصی نداریم. بعدها مدرک مستند پیدا کردم که هم MI-6 و هم «سیا» در عالی ترین سطوح تعدادی متخصصین خط شناسی دارند. از هر دو گله کردم و بی نتیجه بود. به هر حال، در این جا نیز به سراغ اسرائیل رفتم. (16)
البته مورد فوق فقط به منظور ارایه یک نمونه از شیوه برخورد سرویس های جاسوسی آمریکا و انگلیس در امر آموزش ساواک در زمان فردوست، ذکر گردید. این شیوه در موارد دیگر نیز تکرار و ساواک به تدریج به آغوش اسرائیل رانده شد.
البته باید توجه داشت که غریبان در صددند که با شیوه های تبلیغی خاص خود و قلب حقایق، واقعیت را در اذهان به شکلی دیگر بازپردازی کنند:
در اوایل 1960 ها [دهه ی60، 1969-1960 = 1348-1339] که روی هم رفته شدت رابطه ی دست نشاندگی ایران و آمریکا تنزل کرد (17) روابط سیا و ساواک بسیار فاصله دارتر شد. گروه آموزشی سیا تعطیل شد و مأموران کمتری از ساواک در آمریکا آموزش می دیدند. ارتباط اطلاعاتی و عملیات مشترک کمتر رخ می داد، و تماس بین پرسنل سیا و ساواک روز به روز محدودتر می شد. روابط سیا و ساواک عمدتاً از آن رو بد شد که هدف اولیه ی آمریکا در تقویت تواناییهای اطلاعاتی ایران تأمین شده بود و ملاحظات امنیتی به ناگزیر مانع همکاری خیلی نزدیک دو سازمان اطلاعاتی می شد. در همین حال ساواک شروع به تنوع بخشیدن به تماسهای خود با سرویس های اطلاعاتی غربی کرد و روابط آموزشی و اطلاعاتی محدودی با سرویسهای انگلیس، فرانسه و آلمان غربی را حفظ کرد، مهمتر از همه، ساواک در اوایل 1960 ها [دهه ی 60، 1969-1960] رابطه ی بسیار نزدیکی با موساد برقرار کرد. (18)
فردوست نیز که از کمک های انگلیس و آمریکا ناامید شده بود، به اسرائیل روی آورد و سعی کرد با کمک کارشناسان صهیونیستی، ساواک را بازسازی و احیا کند:
در آن زمان ایران، اسرائیل را به طور «دوفاکتو» به رسمیت شناخته بود و اسرائیل یک سفارتخانه غیررسمی در تهران داشت و مسئوول اطلاعات آن سرهنگ دوم یعقوب نیمرودی بود، که با تأیید محمدرضا با ساواک رابطه فعال داشت. اطلاع داشتم که تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل بسیار قوی است، زیرا برخی افراد یهودی در کشورهای اروپا و آمریکای شمالی در مشاغل حساس اطلاعاتی شاغل بوده اند. لذا به کمک نیمرودی آموزش ساواک را سازمان دادم. (19)
قائم مقام ساواک به منظور آموزش سطوح و رده های مختلف این سرویس، فراوان از کارشناسان اسرائیلی استفاده کرد که برای نمونه به برخی از آنها در ذیل اشاره می شود:

1- به منظور تقویت و آموزش تیم «تعقیب و مراقبت» با کمک نیمرودی، بهترین رئیس تیم تعقیب و مراقبت از اسرائیل دعوت شد.(20)
2- تیم های مختلف ادارات کل عملیاتی به منظور آموزش های 1 تا 2 ساله به اسرائیل اعزام شدند. (21)
3- بهترین استاد امنیتی (ضدبراندازی) اسرائیل که بعدها به قائم مقامی ریاست سازمان امنیت اسرائیل رسید، به منظور آموزش نیروهای ساواک به ایران آمد. (22)
4- به منظور آموزش خط شناسی به نیروهای انتخابی ساواک، یکی از بهترین اساتید جهان در این زمینه به ایران اعزام شد. (23)
5- در زمینه آموزش بازجویی نیز بهترین متخصص بازجویی از اسرائیل اعزام شد. (24)
6- در زمینه تحقیق، با توجه به سیستم سازمان اطلاعات اسرائیل، اداره کل نهم با وظیفه خاص تحقیق در ساواک تشکیل گردید و استادانی در این زمینه از اسرائیل به ایران دعوت شدند. (25)

اسرائیل به طور جدی به آموزش ساواک اقدام کرد. آموزش ها، تفاوت چشمگیری با آموزش ساواک توسط مستشاران آمریکایی و دیگران داشت.
فردوست که خود دوره هایی مختلفی در کشور انگلیس دیده بود و هم با نحوه آموزش کارشناسان آمریکایی در ساواک آشنا بود، به عنوان فردی مطلع و کارشناس در امور اطلاعاتی و امنیتی، نحوه آموزش مستشاران اسرائیلی را عالی ارزیابی کرده و آن را نشانگر علاقه ی مفرط اسرائیلی ها به محمدرضا قلمداد کرد:
نتیجه ی آموزش [در اسرائیل] عالی بود این نشان می داد که اسرائیلی ها برای دوستی با محمدرضا بهای زیادی قائلند و روی نقش ساواک در آینده منطقه حساب جدی باز کرده اند. [...] ترجیح دادم که استادان اسرائیل را به تهران بیاورم. بتدریج موارد مورد نیاز را از نیمرودی می خواستم و او نیز به سرعت استاد مربوطه را به تهران دعوت می کرد. [...] استادان اسرائیلی با خود کتب و مدارک آموزشی مربوطه را نیز می آوردند و این کاری بود که امریکایی ها و انگلیسی ها نکردند و ساواک قبلاً از این حیث در مضیقه جدی بود. این کتب ترجمه می شد و از لحاظ نظم و تدریس کمک مؤثری بود. اساتیدی که از اسرائیل آمدند و به خاطرم ماند همه اساتید برجسته ای بودند. (26)
با مساعدت همه جانبه اسرائیلی ها، نه تنها «ساواک در زمینه آموزش به خوکفایی رسید و اساتید کافی تربیت شد» (27) بلکه «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» به جایگاهی در منطقه دست یافت که «تعدادی از کشورهای خاورمیانه پرسنل اطلاعاتی و امنیتی خود را برای آموزش به تهران اعزام» می کردند. (28)
قابل ذکر است که حتی از نیروهای ساواک به منظور نظارت بر آموزش نیروهای امنیتی دیگر کشورها در خود اسرائیل نیز دعوت به عمل می آمد.
در گزارشی از ساواک آمده است:
منظور استحضار تیمسار ریاست ساواک
رابط سرویس اسرائیل سحرگاه امروز 35/9/17 [2535=1355] مطالب زیر را اظهار داشت: «سرویس اسرائیل ترتیبی داده که تعدادی از عناصر مهم وابسته به سومالی که اکنون در خارج این کشور زندگی می کنند طی ماه ژانویه آینده در اسرائیل تحت تعلیمات نظامی و اطلاعاتی قرار گیرند. رئیس سرویس اسرائیل از حضور تیمسار ریاست ساواک درخواست دارد که چند نفر از مقامات ساواک را جهت ملاقات و گفتگو با این عده و نیز نظارت بر امر آموزش آنان در ژانویه آینده به اسرائیل اعزام دارند.
از این رو با فراهم شدن شرایط مسافرت یکی از اعضای ساواک به اسرائیل، ترتیبی اتخاذ شد تا نیروی امنیتی ایران نیز در این زمینه همکاری لازم را به عمل آورد:
منظور: استحضار تیمسار ریاست ساواک و صدور اوامر
طبق تصویب قبلی قرار است آقای بهمن کاشی کارمند اداره کل هفتم از تاریخ چهارشنبه 29 دی ماه/ 35 [2535=1355] به منظور انجام ماموریتی همراه با یک هیئت از وزارت امورخارجه بکشور اسرائیل اعزام گردد. ضمناً «قبلاً» تصویب فرموده بودند که آقای کاشی به منظور ملاقات با گروه دوم مقامات و اتباع سومالی که در اسرائیل آموزش نظامی فرا می گیرند ملاقات و مذاکراه نماید.
رابط سرویس اسرائیل در تاریخ 35/10/25 [2535=1355] اظهار داشت در صورتیکه تیمسار ریاست ساواک تصویب بفرمایند:
الف- آقای کاشی بعد از خاتمه ماموریت خود ملاقاتی نیز با کارشناسان بررسی سرویس اسرائیل به عمل بیاورد تا کارشناسان مذکور وی را پیرامون آخرین تحولات منطقه توجیه نمایند.
ب- هرگاه در مدتی که آقای کاشی در اسرائیل است تاریخ ملاقات او با مقامات سومالی معلوم گردید و این تاریخ حداکثر دو روز با ماموریت آقای کاشی اختلاف داشته باشد نامبرده کماکان در اسرائیل باقی بماند تا بتواند ماموریت دوم خود را نیز انجام دهد.
مراتب از عرض می گذرد تا بهر نحو که مقرر فرمایند عمل شود.
حوزه تیمسار ریاست ساواک
نصیری نیز در ذیل سند، موافقت خود را این گونه اعلام می کند:
در صورتیکه دو روز باشد، مانعی ندارد.
البته نقش اسرائیل در بازسازی ساواک، واقعیتی است که به جز فردوست، افراد بسیاری به آن اعتراف کردند. برای نمونه بسیاری از مأموران اطلاعاتی ایران در محاکمات خود در اوایل انقلاب، به دوره های آموزشی که در اسرائیل گذراندند اشاره کردند.
پس از انقلاب ایران بسیاری از مقامهای عالیرتبه ی ساواک در دادگاه های انقلابی شهادت دادند که در اسرائیل تعلیم دیده اند و با موساد همکاری نزدیک داشته اند. (29)
«محمدتقی جوان» مدیرکل سابق ساواک شیراز و اداره ی سوم سازمان «اطلاعات و امنیت کشور» که از جایگاه خاصی در ساواک برخوردار بود، در محاکمات خود به مأموریت های خود در اسرائیل و همچنین همکاری نزدیک در سازمان اطلاعاتی ایران و اسرائیل اعتراف کرد:
جوان گفت: ساواک ایران با اسرائیل مرتباً در تماس بوده و وی شخصاً چند بار برای مأموریت به اسرائیل رفته است. وی گفت: ایران از تجربه اسرائیل در حفظ مرزهایش از دشمنان این کشور (!) استفاده می کرده است. (30)
وی همچنین اعتراف کرد:
ساواک با سازمان اطلاعاتی اسرائیل یا آمریکا کار می کرد. (31)
بر اساس اسناد، در تاریخ 50/4/13 ابلاغی برای انجام مأموریت به اسرائیل برای جوان صادر شده بود. (32)
بسیاری از کارشناسان غربی و مأمورینی که در زمان طاغوت در ایران مشغول به فعالیت بسیاری بودند نیز به ارتباط ساواک و اسرائیل در امر آموزش اعتراف کرده اند.
آخرین سفیر آمریکا در این زمینه می نویسد:
مأموران ساواک ابتدا دوره های تعلیماتی خود را در آمریکا می دیدند ولی بعدها اسرائیل هم به یکی از مراکز تعلیماتی ساواک تبدیل شد. تعلیماتی که در آمریکا و اسرائیل به مأموران ساواک داده می شد. علاوه بر آموزش های عمومی پلیسی و اطلاعاتی، تعلیمات ویژه مبارزه با روشهای جاسوسی روسها و کشف رمزهای پیچیده ی جاسوسی آنها را شامل می شد. (33)
ویلیام شوکراس نیز در اثر خویش به این واقعیت اشاره کرده و می نویسد:
منافع مشترک دو دولت [ایران و اسرائیل] روشن بود. اولاً ایران می توانست نفت اسرائیل را تأمین کند و در مقابل، اسرائیل قادر بود کالاهای ساخته شده از جمله جنگ افزار و نیز انواع کارشناس به ایران بفرستد. ثانیاً موساد همراه با سازمان سیا نقش مهمی در تأسیس ساواک در سالهای نیمه ی دهه ی پنجاه ایفا کرد. (34)
«مارک. ج. گازیوروسکی» در اثر خود به نام «سیاست خارجی آمریکا و شاه» نیز به روابط بسیار نزدیک موساد و ساواک اشاره می کند.
نکته قابل ذکر آن که نامبرده با بسیاری از مأموران سیا که در ایران مأموریت هایی انجام داده بودند و همچنین با رؤسای فراری ساواک، مصاحبه هایی محرمانه انجام داده است. (35) از سوی دیگر می توان حدس زد که وی به اسناد سیا نیز دسترسی داشته است. لذا اعترافات نامبرده را باید از زاویه ی فوق نیز مورد ارزشیابی قرار داد. وی می نویسد:
گروه آموزشی سیا در 1960 یا 1961 در رابطه با تلاشهای شاه در این دوره برای کاهش وابستگیش به آمریکا کنار رفت. (36) جای آن را گروهی از مربیان موساد، سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل، گرفت. این گروه موساد، که عموماً بین دو و هشت عضو داشت، تا 1965 [1344] در ایران ماند و آموزشی شبیه آنچه سیا داده بود در اختیار می گذارد. در حالی که گروه موساد در تهران بود، ساواک شروع به شکل دادن برنامه آموزشی خاص خود کرد. با راهنمایی سرتیپ حسین فردوست، مقام عالیرتبه ی ساواک و دوست نزدیک شاه، ساواک جزوه های آموزشی و دیگر موارد مربوطه را از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه، آلمان غربی، هند، پاکستان و تایوان تهیه کرد. (37) مأموران ساواک این مطالب را به دقت مطالعه کردند و از آن برای تنظیم برنامه جامع آموزشی خود استفاده کردند. (38)
حتی محمدرضا نیز در مصاحبه هایی که انجام می داد، اگرچه سعی می کرد به منظور پرهیز از تحریک مسلمانان از روابط ایران و اسرائیل چیزی بیان نکند، ولی در مقابل برخی پرسش های خبرنگاران که دال بر روابط اطلاعاتی ایران و اسرائیل بود، از سر تأیید سکوت می کرد.
برای نمونه یکی از گزارش های ساواک به مقاله ای از روزنامه «یدیعوت احرونوت» (مورخه 52/12/6) اختصاص دارد. مقاله مزبور به بحث پیرامون مصاحبه شاه با تلویزیون سی. بی. اس پرداخته و در بخشی می نویسد:
مصاحبه کننده: همکاری در مسائل اطلاعاتی [با اسرائیل] هم وجود دارد.
شاه: این اطلاعات را از قرائت جراید آمریکایی هم می توان تحصیل کرد.
مصاحبه کننده: آنها (اسرائیلیها) پلیس مخفی شما را هم تعلیم می دهند.
شاه: ما همین دوستی را در قبال اعرابی که دوست ایران هستند هم انجام می دهیم.
نشریه «یدیعوت احرونوت» در ادامه توضیح می دهد:
با وجود آنکه شاه حاضر به اعتراف کامل درباره روابط دوستی ایران با اسرائیل نبود معهذا چیزی از جزئیات مربوط [به] کمک و همکاری اظهار شده و به وسیله مصاحبه کننده را هم تکذیب نکرده.
اسناد ساواک نیز گویای روابط اطلاعاتی ایران و اسرائیل در زمینه ی آموزش ساواک است. در گزارشی از ساواک به برگزاری «سمینار قفل» توسط کارشناسان اسرائیلی در تهران اشاره شده و آمده است:
به عرض می رساند در تاریخ 35/3/2 [2535=1355] با آقای ماهان رابط سرویس اسرائیل ملاقات و نکات زیر مطرح گردید: [...]
در مورد سمینار قفل که در حال حاضر در باشگاه تجریش برگزار می شود اظهار داشت مایل است یک بار دیگر با آقای شای SHIA کارشناس قفل اسرائیل در محل برگزاری سمینار ملاقات و گفتگو نماید.
و یا در اطلاعیه ای دیگر از ساواک درباره ی «بررسی دوره ضداطلاعات» آمده است:
موضوع: دوره بررسی ضداطلاعات
استاد: زوی مارتین (نماینده سرویس زیتون [اسرائیل])
مدت: دو الی سه هفته
تاریخ شروع: 50/4/27
محل تشکیل دوره:
شرکت کنندگان: از اداره کل هشتم چهار نفر افراد نامبرده زیر که در رده رئیس بخش و رئیس دایره هستند در دوره ی مزبور شرکت خواهند کرد.

1- محمود فرد - رئیس بخش 815
2- منوچهر امین شهیدی - رئیس بخش 826
3- حسین باختری - رئیس دایره یک بخش 815
4- حسین بهاری - از طرف بخش دکترین

همچنین اسناد ساواک نشانگر ادامه همکاری در امر آموزش نیروهای اطلاعاتی ایران پس از عدم حضور فردوست (1350) در ساواک است.

پی نوشت ها :

1- شناسایی و شکار جاسوس، خاطرات یک کارمند ارشد ضدجاسوسی؛ پیتر رایت؛ ترجمه محسن اشرفی؛ انتشارات اطلاعات؛ تهران: 1374؛ صص186-185 و 536.
2- همان؛ صص536.
3- رجوع شود به: شناسایی و شکار جاسوس.
4- ارتباط خطرناک (داستان ناگفته ی رابطه ی پنهان ایالات متحده و اسرائیل)؛ اندروولسی کاکبورن؛ مترجم: محسن اشرفی؛ انتشارات اطلاعات؛ تهران: 1371؛ ص72.
5- همان؛ ص108.
6- همان؛ صص35-34.
7- همان؛ ص72.
8- مقصود سفیر یا نماینده سیاسی اسرائیل در تهران است. م.
9- خاطرات دو سفیر؛ ص242.
10- یکی از شیوه های تبلیغی سازمان های جاسوسی به منظور مشوش کردن اذهان و تحریف حقایق، چاپ و نشر کتبی است که صحت و سقم محتوای آن و هویت نویسنده مورد تردید است. معمولاً در این قبیل کتب برخی حقایق لو رفته با افسانه هایی آمیخته می شود، تا سره در ناسره ممزوج گشته، درک و دریافت حقیقت مشکل شود.
فهرست وار برخی از اغراض چاپ چنین آثاری را می توان اینگونه برشمرد:
-تخریب اذهان
-تحریف حقایق
-ایجاد رعب و وحشت از یک نظام اطلاعاتی
-معرفی غیرمستقیم یک سازمان اطلاعاتی به عنوان سازمانی آگاه و کارا
و...
از دیگر سو، در یک کار تحقیقی می بایست آثار مکتوب منتشره در آن مقوله را مورد نقد و بررسی قرار داد. آنچه که مهم است، بنیان تحقیق باید بر درستی ها پایه نهاده شود. در چنین مواردی استفاده از نقل قول از آثاری که هویت نویسنده یا درستی محتوای آن، مورد شک و تردید است، به منزله تائید مطالب نقل شده نیست. نقل قول از این قبیل آثار در حدی مجاز است که به عنوان یادآوری یا تائید مشهوداتی باشد که به تواتر نقل شده است.
در مورد کتاب «راه نیرنگ» هم می توان از دیدگاه های مختلف قضاوت کرد؛ ولی آنچه که در این اثر از کتاب مزبور نقل می گردد به معنی تائید کل کتاب راه نیرنگ نمی باشد؛ بلکه فقط به پیروی از شیوه تحقیق، از آنچه که بر اثر مطالعه و با استناد به اسناد دیگر به دست آمده، از این کتاب نقل یا شاهد مثال آورده می شود.
البته برخی عقیده دارند که کتاب راه نیرنگ، ساخته و پرداخته محافل اطلاعاتی اسرائیل است.
11- راه نیرنگ؛ ویکتور استروفسکی؛ ترجمه محسن اشرفی؛ انتشارات اطلاعات؛ تهران: 1376؛ صص298-297.
12- سیاست خارجی امریکا و شاه؛ ص213.
13. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج2، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران؛ مؤسسه ی مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ چاپ چهارم: 1371؛ صص121-120.
14- همان.
15- سیاست خارجی امریکا و شاه؛ ص213.
16- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ج1؛ صص447-446.
17- این ادعا، کذب محض است. زیرا رابطه دست نشاندگی ایران شاهنشاهی با آمریکا، همواره رو به فزونی بود و آمریکایی ها با مستشاران فراوان خویش، در اداره ی امور کشور مداخله می کردند.
18- سیاست خارجی امریکا و شاه؛ ص207.
19- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1؛ صص443-442.
20- همان؛ ص438.
21- همان؛ ص443.
22- همان؛ صص444 و 463.
23- همان؛ ص444.
24- همان؛ ص449.
25- همان؛ ص451.
26- همان؛ ص444.
27- همان؛ ص445.
28- همان؛ ص413.
29- سیاست خارجی امریکا و شاه؛ ص204.
30- کیهان، شماره 10687؛ مورخ 58/1/30؛ ص3.
31- همان.
32- همان.
33- خاطرات دو سفیر؛ ص95.
34- آخرین سفر شاه؛ صص 94-95.
35- رجوع شود به: سیاست خارجی امریکا و شاه؛ ص202.
36- نویسنده با رندی می کوشد حقایق را به شکل دیگرگونه تحریف کند.
37- نویسنده در صدد است تا با برشمردن نام برخی از کشورها در کنار نام اسرائیل، به شیوه ای غیرمستقیم نقش اسرائیل را کمرنگ تر از آنچه بوده، جلوه دهد.
38- سیاست خارجی امریکا و شاه؛ صص204-203.

منبع مقاله :
احمدی، عبدالرحمان؛ (1385)، ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ سوم